loading...
آموزشی-تفریحی
sky بازدید : 133 سه شنبه 29 فروردین 1396 نظرات (0)

«هوش هیجانی» که به هوش احساسی و یا عاطفی نیز شناخته می شود، می تواند به معنی تفاوت بین رفتارهای پذیرفته شده اجتماعی و یا انجام رفتارهایی خارج از این محدوده باشد.

بسیاری از افراد در این باره اطلاعات کافی ندارند و تنها نام آن را شنیده اند. «هوش هیجانی» در واقع راهی برای درک، فهم، بیان و مدیریت احساسات است.

هر اندازه بیشتر در مورد ابعاد شخصیتی خود بدانید، از سلامت روان بیشتری برخوردار شده و رفتارهای اجتماعی موجه تری خواهید داشت.

مواردی وجود دارند که بدون آنکه به آنها فکر کنید انجام شان می دهید و این اتفاق در میان بسیاری از افراد به وقوع می پیوندد. مهارت هایی وجود دارند که لازم است بر روی آنها کار کنید تا به بسط هوش هیجانی تان بیانجامند. افزایش توانایی در ارتباط با این هوش، می تواند در تمام شرایط از جمله در کار، خانه، مدرسه و دانشگاه و یا حتی زمانی که در حال برقراری روابط اجتماعی با دوستان تان هستید، کارآمد باشد.

اگر می خواهید بدانید که آیا از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستید یا خیر می توانید موارد زیر را در مورد خود مورد بررسی قرار دهید:

4

۱- به عکس العمل های خود می اندیشید

«هوش هیجانی» می تواند به مفهوم تفاوت میان عکس العمل خوب و بد در محیط های گوناگون باشد. احساسات می توانند دربرگیرنده اطلاعات مهمی باشند که به عملکرد شخصی و اجتماعی فرد کمک می کنند اما در برخی از مواقع نیز می توانند برخوردهای افراطی و غیرضروری را به همراه داشته باشند.

افرادی که فاقد «هوش هیجانی» قوی هستند، بیشتر در معرض بروز یک عکس العمل معمولی هستند و به بررسی های موشکافانه و سبک سنگین کردن جزئی موقعیت ها مبادرت نمی کنند.

افرادی که به افسردگی های حاد مبتلا هستند، مشکلات بیشتری در درک و مدیریت احساسات شان دارند. پژوهش های مرتبط انجام داده نشان داده نشانه های افسردگی بیشتری در میان افرادی با «هوش هیجانی» پایین تر دیده می شود و این مورد حتی در مورد بیمارانی که افسردگی های بالینی را تجربه نمی کنند نیز دیده می شود.

4

۲- موقعیت ها را به عنوان یک چالش در نظر می گیرید

اگر قادر به تشخیص احساسات منفی در خود هستید و برخی از موقعیت ها را به عنون یک چالش مورد بررسی قرار می دهید و بر موقعیت های مثبت و پایدار تمرکز می کنید، از «هوش هیجانی» بالایی برخوردار هستید.

تصور کنید که شغل تان را از دست داده اید. اگر فردی با «هوش هیجانی» بالا باشید، احتمالا احساسات خود را سرنخی برای انجام کاری در این راستا قرار خواهید داد. با چالش های این روند، کنترل احساسات و افکار خود نیز کنار خواهید آمد. فردی که از هوش هیجانی ضعیفی برخوردار است، احتمالا در برخورد با این مشکل، ناامید و افسرده خواهد شد.

۳- قادر به تغییر احساسات خود هستید

اگر در گروه افرادی با «هوش هیجانی» بالا هستید، زمانی که اتفاقی برای تان بیافتد و نیازمند تغییر احساسات خود در راستای آن مسئله باشید، به راحتی چنین تغییری را در احساسات تان انجام خواهید داد.

به عنوان مثال داشتن اضطراب بیش از اندازه می تواند تمرکز و انگیزه شما را برای انجام دستاوردهای شناختی کاهش دهد. اگر بتوانید مرزی میان اضطراب بیش از اندازه و میزان نرمال آن بیابید، ابزاری کاربردی و مفیدی را برای خود یافته اید.

بسیار آشکار است که «تعادل» می تواند کلید مدیریت احساس تان باشد و افرادی که از «هوش هیجانی» بالایی برخوردار هستند مهارت هایی دارند که به واسطه آن مهارت ها قادر به تغییر احساسات شان هستند. شاید به همین دلیل نیز افرادی که از بهره «هوش هیجانی» بالایی برخوردار هستند، سطح اضطراب کمتری دارند.

3

۴- می توانید خود را به جای دیگران بگذارید

اگر بتوانید مهارت های خود را در سطحی بالاتر از عملکردهای شخصی تان بسط دهید، از «هوش هیجانی» بالایی برخوردار هستید. این هوشی بالا می تواند در مکان هایی چون محل کارتان که نیازمند به مدیریت احساسات در قالب قوانین مصوب شده هستید، بسیار کارآمد باشد.

خصوصا در مشاغلی که با مشتریان در ارتباط هستید، برخوردی از هوش بالای هیجانی بسیار ضروری است چرا که این امکان وجود دارد که مشتری ها در مواقعی بر سرتان فریاد نیز بزنند. به همین دلیل نیز در برخی از محل های کار، آموزش های حرفه ای در این زمینه ها به کارمندان داده می شود. تاکید اصلی چنین آموزش هایی، تمرکز بر مدیریت و ابراز احساساتی است که مستقیما در ارتباط های کاری به کار می آیند.

بهتر است بدانید که «هوش هیجانی» یک توانایی شناختی محسوب می شود و می تواند طول عمر شما را نیز افزایش دهد. بنابراین اگر ناتوانایی در ارتباط با موارد برشمرده در شما وجود دارد، نگران نباشید چرا که قادر به تقویت آنها در خود هستید.

sky بازدید : 93 سه شنبه 22 فروردین 1396 نظرات (0)

 

درمان افسردگی

معمولآ کسانی که احساس افسردگی می کنند، به آسانی و بدون واکاوی شناخته می شوند

 

معمولآ کسانی که احساس افسردگی می کنند، به آسانی و بدون واکاوی شناخته می شوند: آنها ممکن است پکر، غمگین، و بی میل باشند. اما درباره افرادی که افسردگی پنهان دارند اوضاع کاملا متفاوت است و نمی توان به سادگی و از روی ظاهرشان متوجه افسردگی شان شد. آنها ممکن است در گروه برون گراها و افراد اجتماعی نیز یافت شوند! مشکل اینجاست که مبتلایان به این نوع افسردگی، در پنهان کردن احساسات واقعی خود، ماهر هستند.

 

چگونه باید افراد مبتلا به افسردگی پنهان را تشخیص داد و متوجه درد عمیق آنها شد؟چگونه می توان به افراد مبتلا به افسردگی پنهان کمک کرد؟

 

این 7 مورد را افراد مبتلا به افسردگی پنهان انجام می دهند تا به ما بفهمانند که گول ظاهر بشاش و سرحالشان را نخوریم. اینجا مواردی برای نگران شدن وجود دارد:

  

1. مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است اجتماعی و شاد باشند

محققان در مرکز پزشکی دانشگاه روچستر، دریافته اند که تشخیص افسردگی در افرادی که خوش مشرب هستند،سخت است، بخصوص اگر آنها سالمند باشند. تیم تحقیقاتی فکر کرده بود که افراد درونگرا کسانی هستند که به سختی از افسردگی خود خارج می شوند اما بنظر می رسد که برعکس آن ممکن است درست باشد! البته نباید این طور فرض کرد که خوش مشربی و شادی افراد، همیشه ممکن است حاکی از افسردگی آنها باشد. ما باید برای نشانه هایی که حاکی از این مشکل هستند گوش بزنگ باشیم و بالاتر از همه اینها باید همیشه شنونده خوبی باشیم.

  

2. مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است افسردگی خود را پنهان کنند 

تعدادی تحقیق جالب درباره نگرش اروپایی ها و استرالیایی ها نسبت به افسردگی وجود دارد. در استرالیا ابتلا به افسردگی به نوعی ننگ و عار است و تعداد آن بسیار زیاد است و مبتلایان به آن تمایلی برای فاش کردن بیماری شان ندارند.آنها از ابتلا به این بیماری احساس شرم می کنند یا ترس از دست دادن شغل شان را دارند.آمار و ارقام نشان می دهد، شماره روزهای مرخصی افراد در استرالیا، بنا به احساس افسردگی، نسبت به همتایانشان در اروپا، 14 به 36 می باشد.

  

3. مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است نیاز به التیام یا بستن زخم های روحی گذشته خود، داشته باشند 

یک بانوی خانه دار تمام عیار را تصور کنید: او بچه های بزرگ دارد، یک شغل باارزش و یک ازدواج پایدار. و با وجود همه اینها ممکن است که یک قصه دردناک از زندگی شخصی خود داشته باشد که هرگز به درستی و به موقع درمان نشده است و التیام پیدا نکرده است. روانشناسان به این تیپ از افراد PHDP فردی با افسردگی کاملا پنهان می گویند. PHDP=Perfectly-Hidden Depressed Person

 

ظاهر این افراد که مملو از اعتماد به نفس و شادی است با آنچه در درونشان در جریان است در تضاد است.مشکل این افراد همیشه نادیده گرفته می شود به خصوص توسط خودشان(فرد مبتلا به افسردگی پنهان نمی خواهد بیماری خود را بپذیرد) که ممکن است زندگی شان با خودکشی پایان پذیرد.فاجعه اینجاست که هیچ کسی توانایی تشخیص علایم این بیماری را ندارد و یا اینکه مبتلایان به این نوع افسردگی، هیچگاه شجاعت صحبت کردن با دیگران در باره مشکل خود را نداشتند.

 

نتیجه اینکه، ما باید به صحبتهای کسانی که برایمان ارزشمندند، خوب گوش بدهیم ؛ بخصوص هنگامی که آنها درباره خستگی ها و اضطرابشان با ما گفتگو می کنند.

 

4.مبتلایان به افسردگی پنهان ممکن است عادتهای غیرطبیعی برای خوردن داشته باشند

کارشناسان اعتقاد دارند که ممکن است پیوندی قوی بین اختلالات خوردن و افسردگی وجود داشته باشد.اینها، دو بیماری مجزا هستند؛ هرچند ممکن است یکی به دیگری منجر شده و یا با هم بوجود آیند. بیشتر مردان از اختلال خوردن رنج می برند. ممکن است عوامل زیادی در این امر دخیل باشند مانند: 

 

تبلیغات تلویزیونی، افسردگی، تصویر ذهنی مطلوب از بدن و تمرینات سخت.اگر متوجه شدید که یکی از عزیزان تان تغییر زیادی در خوردن و اشتهایش پیدا کرده، حتما با او صحبت کنید و او را به درمان ترغیب کنید. افسردگی پنهان برای افرادی مانند او می تواند مانند ماشه یک اسلحه باشد. 

 

5.مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است الزامی برای شادی نداشته باشند

در اغلب موارد، افراد مبتلا به افسردگی پنهان تظاهر به عدم اشتیاق نسبت به چیزهایی که قبلا با عشق استفاده می کردند، دارند.اگر فردی ادعا می کند که " من اصلا افسرده نیستم و تنها دیگر به بعضی چیزها اهمیت نمی دهم " ، این نشانه آن است که این وسط یک چیز مشکل دارد.کتاب های زیادی برای " توانمندسازی خود برای مقابله با افسردگی و اضطراب " وجود دارد که می توانید مطالعه کنید. همچنین مقالات مفیدی درباره مشاوره، دارو درمانی و دیگر راه های مبارزه با افسردگی موجود است.به یاد داشته باشید که معمولآ صحبت کردن با این افراد درباره مشکلاتشان، اولین گام برای دنبال کردن درمان آنهاست.

  

6.مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است خشم  و غضب از خود نشان دهند 

ما معمول افسردگی را با بی تفاوتی، درماندگی، افکار مالیخولیایی و گریه مرتبط می دانیم. اما علائم دیگر افسردگی که اغلب غیر قابل تشخیص است و به عنوان یک "طغیان احساسی موقت " شناسایی می شوند، وجود دارد. البته اینها تصوراتی است که بر حسب تصویر اشخاص، در ذهن ما جای می گیرد و به سادگی و با خیال راحت، نادیده گرفته می شوند. حقیقت این است که عصبانیت و طغیان تحریک پذیر بودن یک علامت آشکار از ابراز افسردگی است. بسیاری از مردان این راه را برای بیان افسردگی خود انتخاب کرده اند.

 

7.مبتلایان به افسردگی پنهان، ممکن است خواب کافی نداشته باشند 

اگر فرد ارزشمند زندگی شما، از خواب ناکافی و یا خوابیدن بیش از حد شکایت کرد، می تواند یک علامت هشدار دهنده باشد که مشکلی وجود دارد. این مشکلات خواب، ممکن است فقط نشانه ظاهری یک مشکل عمیق تر و نگران کننده تر باشد که می تواند اضطراب، بی حالی یا افسردگی باشد. اختلالات خواب و افسردگی، اغلب ارتباط نزدیکی با هم دارند. این است که همیشه این مسئله ارزش جستجو و کاوش به آرامی را برای پیداکردن دلایل ممکن (که ممکن است یکی از آنها افسردگی باشد) دارد.

 

بسیاری از پرونده های کشف نشده و درمان نشده افسردگی، اغلب با نتایج فاجعه باری همراه بوده اند. بین 10-15 درصد از افرادی که دارای افسردگی درمان نشده بودند، دست به خودکشی زده اند. همانگونه که در قسمتهای بالا گفته شد، مردم ممکن است افسردگی خود را پنهان کرده و یا درست برعکس آن را تظاهر کنند. گاهی اوقات هم آن را به عنوان یک راز تاریک در اعماق وجودشان نگه داشته و هیچوقت آن را آشکار نمی کنند. افسردگی بیماری بی صدایی است که خود را پشت چهره عزیزان شما پنهان می کنند، پس همیشه گوش به زنگ علایم آن باشید و خیلی زود برای درمان عزیزان تان اقدام کنید و آنها را تنها نگذارید.

sky بازدید : 99 سه شنبه 22 فروردین 1396 نظرات (0)

 

افسردگی

یکی ازدلایل اصلی افسردگی، کاهش ارتباطات اجتماعی و کاهش گفت و گو با دیگران است‎

 

«بیایید با هم حرف بزنیم»، شعاری است که سازمان جهانی بهداشت امسال برای روز جهانی سلامت با موضوع افسردگی برگزیده است تا به این طریق توجه همگان را بیش از پیش به افسردگی به عنوان بیماری قرن حاضر جلب کند.

 

افسردگی از شایعترین اختلالات روانشناختی و روانشناسی به شمار می رود که شیوع بالایی در جوامع مختلف از جمله ایران دارد.

  

این بیماری، دارای مبانی گسترده شناختی است و با انحراف در پردازش اطلاعات و اختلال در شناخت اجتماعی رابطه نزدیکی دارد؛ همچنین نقش قابل توجهی در روابط بین فردی و شناخت اجتماعی دارد و به عبارت دیگر فرد افسرده اطلاعات جهان بیرون را از جنبه منفی پردازش می کند.

 

توجه و تمرکز بسیاری از افراد افسرده مختل می شود به گونه ای که این عارضه بر تفکر و تصمیم گیری آنها در امور روزانه تاثیر منفی می گذارد و جنبه های مختلف حافظه آنها را نیز دچار اختلالات قابل ملاحظه ای می کند.

  

امروزه به رغم افزایش رفاه اجتماعی در قیاس با گذشته، فراوانی افسردگی در نسل های کنونی نسبت به نسل های قبلی نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر شده است.

 

در منابع علمی، شیوع افسردگی درکشورهای مختلف دنیا حدود 10 تا 20 درصد و متوسط آن حدود 15 درصد اعلام شده است و در ایران طبق نتایج تحقیقاتی که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در قالب طرح ملی پیمایش سلامت روان در سال 1390 انجام داد، شیوع افسردگی به طور متوسط 12 درصد است.

 

میزان روابط اجتماعی و گفت وگوی مستقیم بین افرادجامعه و خانواده که نقش موثری در پیشگیری از بروز افسردگی دارد، با ظهور اینترنت و فضای مجازی و افزایش مشغله های زندگی ماشینی به مقدار قابل توجهی کاهش یافته است؛ به این ترتیب یکی از ابزارهای مهمی که در پیشگیری از افسردگی می تواند موثر باشد، کنار گذاشته شده و شیوع افسردگی رو به افزایش گذاشته است.

 

با توجه به اهمیت پیشگیری و درمان افسردگی درجوامع بشری وهمچنین با هدف اهتمام به این مهم به عنوان راهی برای بالابردن بهره وری اجتماعی، هجدهم فروردین مصادف با هفتم آوریل روز جهانی سلامت نام گذاری شده است.

 

** کاهش گفت و گو، مهمترین علت افسردگی در جوامع امروزی

یکی ازدلایل اصلی بروز افسردگی، کاهش میزان ارتباطات اجتماعی و به تبع آن کاهش گفت و گو با دیگران است؛ این روند باعث افزایش احساس تنهایی، انزوا و بی حامی و پشتیبان بودن می شود و در نتیجه افسردگی روز به روز افزایش می یابد.

 

دکتر ابهریان متخصص علوم اعصاب شناختی و رئیس مرکز مغز و شناخت پژوهشگاه علوم شناختی در این خصوص گفت: گفت وگو نقش مهمی در بروز یا پیشگیری و حتی درمان افسردگی دارد؛ از یک طرف، گفت وگوی موثر و صمیمی عامل مهمی در پیشگیری و درمان افسردگی است و از طرف دیگر کاهش ارتباطات اجتماعی و گفت وگوی موثر بین افراد خانواده و جامعه یک عامل بسیار مهم در ایجاد افسردگی به شمار می رود.

 

** گفت و گو با چه افرادی؟

اما طرف های گفت وگو چه ویژگی هایی باید داشته باشند. این پرسشی است که دبیرکارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی در مورد آن توضیح داد: در گذشته اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و آشنایان به بهانه های مختلف دورهم جمع می شدند و گفت وگو می کردند، کودکان از زبان پدربزرگ ها و مادربزرگ ها داستان ها و خاطراتی می شنیدند و از زندگی روزمره خود می گفتند؛ اما اکنون این اجتماعات به ندرت دیده می شود.

 

ابهریان اظهارکرد: در حوزه پیشگیری از افسردگی، این گفت و گوها و تبادل نظرها باعث ایجاد اعتماد به نفس در افراد می شود و یک احساس تعلق در آنها شکل می گیرد.

 

وی با یادآوری این که مهمترین علت افسردگی ایجاد این احساس در فرد است که تعلق و حمایتی ندارد، افزود: در زمینه پیشگیری گفت و گو با دوستان، آشنایان، خانواده و مهمتر از همه افرادی که شخص را مورد قضاوت قرار ندهند و همیشه نقش حمایتی برای او داشته و به جای پند و نصیحت بیشتر گوش کنند و همفکری و همدردی داشته باشند، نقش بسیار موثری دارد.

 

ابهریان ادامه داد: گفت و گو، بیش از اینکه نقشی در حل مساله داشته باشد، انتقال احساس همدردی و احساس مشترک بین دونفر است و دو طرف گفت و گو باید این احساس همدردی را در هنگام مصاحبت به یکدیگر منتقل کنند.

 

افسردگی

مهمترین علت افسردگی ایجاد این احساس در فرد است که تعلق و حمایتی ندارد‎

 

** نحوه گفت و گوی موثر

رئیس مرکز مغز و شناخت پژوهشگاه علوم شناختی همچنین در خصوص اینکه گفت و گوی موثر چه ویژگی هایی باید داشته باشد، گفت: مهمترین اصل در گفت و گوی موثر مصاحبت انگیزشی است؛ در گفت و گوی موثر، ابتدا باید شنونده های خوبی باشیم و به حرف های فردی که دچار مشکلی شده و در مورد آن با ما صحبت می کند، با دقت گوش کنیم و با تکرار نکات برجسته صحبت هایش به او بفهمانیم که حرف های او را می فهمیم و به مصاحبت با او اهمیت می دهیم.

 

ابهریان ادامه داد: مرحله بعدی، ایجاد انگیزه در طرف مقابل برای ادامه گفت و گو است؛ به این صورت که فرد مقابل را مورد مواخذه قرار ندهیم چراکه او انزجار پیدا می کند و دیگر تمایل خود به ادامه گفت و گو را از دست می دهد و به این ترتیب گفت و گو موثر واقع نمی شود.

 

وی گفت: یکی از مهمترین عوامل کاهش تمایل در نسل جدید برای گفت و گو با دیگران به ویژه اعضای خانواده، این است که می بینند گفت و گو نه تنها کمکی به رفع مشکل آنها نکرده بلکه مورد سوءاستفاده قرار گرفته و ابزاری برای سرکوب و سرزنش کردن آنها شده است.

 

ابهریان ادامه داد: اگر صحبت ها بیشتر جنبه احساسی داشته باشند، باید همدردی و همدلی خود را نشان دهیم و نباید سریعا به دنبال پاسخ و ارائه راه حل باشیم زیرا اغلب کسی برای دریافت راهکار وارد گفت و گو با ما نمی شود.

 

وی اظهار کرد: در گام اول باید به شخص اطمینان دهیم که او را دوست داریم، او را چه اعضای خانواده باشد و چه دوست، آشنا یا یکی از افراد جامعه بخشی از وجود خود می دانیم و به طور کلی هویت او را بپذیریم، به او احترام بگذاریم و سرزنش نکنیم تا به این طریق اعتماد او را جلب کرده و تمایل فرد به ورود به گفت و گو و ادامه گفت و گو را برانگیزیم.

  

فوق تخصص علوم اعصاب شناختی خاطرنشان کرد: اگر نیاز به ارائه راهکار بود، باید کاری کنیم که خود فرد به سمت آن برود چراکه نصیحت کردن کار صحیحی نیست و در مقابل باید به فرد اطمینان دهیم که حامی او هستیم و به این ترتیب نگرانی را از او دور کنیم تا خود راه مناسب را پیدا و مشکلش را حل کند.

 

ابهریان ادامه داد: گاهی اوقات علت به بن بست رسیدن یک شخص در زندگی این است که با راه های مناسب برای حل مشکل خود آشنا نیست؛ در چنین مواقعی می توان این راه ها را به او نشان داد و این امکان را فراهم کرد که شخص بتواند تصمیم بگیرد به این ترتیب او قطعا برای گفت و گو باز هم سراغ ما می آید.

 

وی گفت: بنابراین گفت و گو ابزار بسیار مناسبی در پیشگیری از افسردگی است به شرط اینکه ما به عنوان اعضای خانواه و جامعه اصول گفت و گوی موثر و متقابل را یاد بگیریم.

 

** نقش گفت و گو در درمان افسردگی

رئیس مرکز مغز و شناخت پژوهشگاه علوم شناختی اظهار کرد: نقش گفت و گو در درمان افسردگی را از سه دیدگاه می توان مورد بررسی قرار داد؛ یکی مساله لذت بخش بودن گفت و گو، تقویت هیجانات مثبت و تخلیه هیجانات منفی و کمک به تصمیم گیری بهتر و برنامه ریزی و حل مساله است.

 

ابهریان توضیح داد: گفت و گو یک فرایند لذت بخش است؛ انسان یک موجود اجتماعی است و از برقراری روابط اجتماعی که مهمترین و اولین ابزار آن گفت وگو است، لذت می برد و می تواند از این فرایند بهره زیادی نیز داشته باشد.

 

وی ادامه داد: همچنین زمانی که با یک فرد صحبت می کنیم، صرف نظر از اینکه موضوع آن چه باشد، از این مصاحبت لذت می بریم و هیجانات مثبت خود را از این طریق تقویت می کنیم.

 

ابهریان گفت: وقتی با یک نفر صحبت می کنیم، می فهمیم که تنها نیستیم و از طرف دیگر متوجه می شویم که فقط ما نیستیم که دچار مشکلات روزمره زندگی یا مشکلات خاصی هستیم.

 

ابهریان گفت: مزیت دیگر گفت و گو در زمینه تخلیه هیجانات منفی است؛ وقتی که با یک نفر صحبت می کنیم که گوش شنوا دارد و با ما همدلی می کند، می توانیم هیجانات منفی خود را تخلیه کنیم و می فهمیم که افرادی هستند که مشکلاتی شبیه ما داشته و توانسته اند از پس مشکلات خود برآیند پس اگر آنها توانسته اند از مشکلات خود رهایی یابند، قطعا ما نیز می توانیم.

 

ابهریان تاکید کرد: همچنین گفت و گو اعتماد به نفس ما را افزایش می دهد و نشان می دهد که مشکلات فقط برای ما نیستند و به ما اطمینان می دهد که همیشه حامی و پشتیبانی در زندگی داریم که می توانیم از او کمک بگیریم.

 

** تصمیم گیری و حل مساله

متخصص علوم اعصاب شناختی گفت: ما با استفاده از گفت و گوی موثر می توانیم تصمیم گیری بهتری داشته باشیم و برای رفع مشکلات خود فکر کنیم و بتوانیم به راحتی مسائل و مشکلات را حل کنیم.

 

ابهریان ادامه داد: یکی از مهمترین عوامل افسردگی این است که افراد با بن بست روبه رو می شوند و راهی برای حل مشکل خود پیدا نمی کنند، اما در گفت و گوی موثر متوجه می شوند که راهکارهای زیادی وجود دارد که به فکر آنها نرسیده و این راه ها را می توانند در گفت و گو با افرادی که شایسته اند و اصول گفت و گوی موثر را می دانند، دریافت کنند و بفهمند که مشکلات حل شدنی است و موردی وجود ندارد که بخواهند به خاطر آن افسرده شوند.

sky بازدید : 179 پنجشنبه 12 اسفند 1395 نظرات (0)

 

یائسگی زودرس

یائسگی مردانه علائمی تقریبا شبیه یائسگی در زنان ایجاد می کند

 

یائسگی مردانه علائمی تقریبا شبیه یائسگی در زنان ایجاد می کند. اصطلاح یائسگی مردانه در واقع مشخصه تغییرات هورمونی مرتبط با سن است که به تدریج در تمام مردان ظاهر می شود.


علائم یائسگی مردانه کدام است؟
کاهش سطح تستوسترون مرتبط با افزایش سن باعث ظهور علائم یائسگی مردانه یا آندروپوز می شود. با بالا رفتن سن علاوه بر اینکه میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، از حساسیت بافت ها به تستوسترون نیز کاسته می شود. کاهش طولانی مدت میزان تستوسترون خون، دارای اثرات سوء بر روی استخوان، عضله، مغز و چربیهای خون است.

کاهش میزان تستوسترون خون در مردان از حدود 30 سالگی شروع و پس از آن تقریبا هر سال یک درصد از میزان تستوسترون خون کاسته می شود. در 7 درصد مردان 60-40 ساله، و 70 درصد مردان 79-70 ساله، میزان تستوسترون خون کمتر از حداقل آن در افراد جوان خواهد بود. برای مردان و بخصوص کسانی که دارای رژیم غذایی فقیر و فعالیت بدنی کم هستند،

 

یائسگی مردانه همراه با کاهش:
عملکرد جنسی
سطح انرژی
تغییرات خلقی
تحلیل توده عضلانی
کاهش قدرت عضلانی
خستگی
تحریک پذیری
غالبا گرگرفتگی
همراه خواهد بود.

برخلاف زنان، شروع یائسگی در مردان غیر قابل پیش بینی و تدریجی است، و این سبب می شود که در تشخیص و درمان اینگونه مردان تعلل پیش آید.آندروپوز می تواند مردان را زودتر از سن 40 سالگی تحت تاثیر قرار دهد: بسته به تعدادی از عوامل از جمله:
رژیم غذایی
سطح فعالیت
ژنتیک تستوسترون
و ...

ممکن است علائم یائسگی مردانه حتی قبل از سن 40 سالگی خود را نشان دهد.

تستوسترون با افزایش سن کاهش میابد:
با افزایش سن بدن مردان، سطح تستوسترون به تدریج شروع به کاهش مداوم می کند و در اوایل ممکن است هیچ علامت مشخصی نداشته باشد. از سن 30 سالگی به بعد میزان این هورمون هر سال یک درصد کاهش می یابد و در مردان سن 70 سالگی میزان آن تقریبا 50 درصد کاهش یافته است.

خطر تصلب شرائین در مبتلایان به آندروپوز بیشتر است:
موضوع حائز اهمیت این است که در مردان میانسالی که میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، خطر تصلب شرائین که پیش درآمد سکتة قلبی و مغزی است، بیشتر می شود. در حقیقت هورمون مردانه یک عامل حفاظتی در مقابل تصلب شرائین است.

 

برخی عوامل در کاهش میزان تستوسترون خون دخیل هستند، مثل:
سوء مصرف الکل
چاقی
بیماری قند
مصرف بعضی از داروها

تشخیص یائسگی در مردان می تواند مشکل باشد، چون تمامی علائم به یک باره ظاهر نمی شوند و بروز علائم تدریجی و در ضمن شدت علایم متغیر است.
 
یائسگی مردان بر کیفیت خواب اثر می گذارد:
یکی از نشانه های مشترک آندروپوز در مردان، بی خوابی، مشکل در به خواب رفتن و به طور کلی اختلال در چرخه خواب و بیداری است. برخی از مردان نیز از سطح کم انرژی و خستگی در طول روز شکایت دارند.
 
آندروپوز همراه با افسردگی غیر قابل توضیح است:
یکی از راه های تشخیص آندروپوز تغییرات احساسی غیر قابل توضیح است. به عنوان مثال کاهش سطح تستوسترون می تواند منجر به افسردگی شدید شود و حتی از دست دادن حافظه را نیز به همراه دارد. بسیاری از مردان نیز به عنوان یک بحران در اواسط زندگی، شاهد کاهش اعتماد به نفس در خود هستند.

 

درمان یائسگی زودرس

کاهش سطح تستوسترون می تواند منجر به افسردگی شدید شود

 

افزایش وزن و آندروپوز:
افزایش وزن ناگهانی و یا افزایش چربی بدن از نشانه های دیگر آندروپوز است و آنهم به این دلیل که از دست دادن تستوسترون، منجر به تحلیل توده عضلانی و استخوان ها در مردان و زنان می شود.
 
آندوپوز همراه با فراموشی است:
فراموشی می تواند به دلایلی از جمله استرس، و مشغله فکری ایجاد شود اما در کنار علائمی مانند خستگی و کاهش میل جنسی نشان دهنده ظهور آندروپوز است.
 
نکاتی برای به تاخیر انداختن یائسگی مردانه:
برای اینکه یائسگی مردانه خفیف تر شود و شدت آن به تاخیر بیفتد، باید شیوه زندگی سالم باشد.
استعمال دخانیات
مصرف الکل
نداشتن تحرک
اضافه وزن
مصرف غذاهای ناسالم
بیماری های روانی و جسمی مانند فشار خون و دیابت
مصرف داروهای اعصاب و روانگردان

 

به تدریج باعث کاهش هورمون مردانه و ایجاد یائسگی زودرس مرد می شود.

بهترین درمان یائسگی مردانه، پیشگیری است و همه مردان باید کیفیت زندگی شان را به خصوص بعد از 40 سالگی افزایش دهند؛
ورزش کنند
غذاهای سالم بخورند
بیماری های زمینه ای مانند دیابت و فشار خون شان را کنترل کنند

در مواقعی هم که اختلالی در مسیر ترشحی تستوسترون وجود دارد، می توان با جایگزین کردن هورمون هایی مشکل بیمار را برطرف کرد اما وقتی برای مردی تشخیص یائسگی داده شد و میزان هورمون تستوسترون پایین بود، بهترین کار این است که درمان آغاز شود. درمان معمولا با تزریق هورمون تستوسترون است. البته تستوسترون به صورت ژل یا قرص هم وجود دارد که حتما باید با نظر پزشک مصرف شود.
 
راه های افزایش سطح تستوسترون خون:
کاهش وزن
خواب کافی
ورزش روزانه
ترک سیگار و الکل
مصرف مکمل روی

روی باعث کاهش فعالیت آنزیمی به نام آروماتاز می شود که مسئول تبدیل تستوسترون به استروژن است. روی در غذاهایی مانند دانه های روغنی، جگر و غذاهای دریایی نیز یافت می شود.
افزایش مصرف سبزیجات
روغن ماهی یا قرص امگا 3
اسید فولیک
ویتامین های ب کمپلکس
تخم مرغ
جوانه گندم
مدیریت استرس
کاهش مصرف چای، قهوه، سویا و گوشت قرمز

sky بازدید : 172 چهارشنبه 11 اسفند 1395 نظرات (0)

اگر دلتان می خواهد که بیشتر عمر کنید و زندگی شادتری داشته باشید بهترین راهکار این است که اجازه دهید بدن تان عرق کند. این بار بر آن نیستیم که از طریق ورزش و انجام فعالیت های بدن، این موضوع را به شما یادآور شویم بلکه به شما رفتن به سونا را پیشنهاد می کنیم.

در ادامه این نوشته به مزایای رفتن به سونا برای بهبود وضعیت سلامتی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید:

عمر طولانی تر 

00

حتما شنیده اید که تعرق بیشتر می تواند سبب افزایش طول عمرتان شود، رفتن به سونا این مسیر را برای تان هموار خواهد کرد.

در مطالعه ای که نتایج آن به صورت آنلاین و در سایت پزشکی JAMA منتشر گردید نشان داده شد که کسانی که در هفته یک بار به سونا می رفتند، خطر مرگ به هر دلیلی در آنها تا کاهش پیدا کرد. این در حالی است که این میزان در میان کسانی که ۴ بار در هفته به سونا می رفتند و بیشتر عرق می ریختند، تا دو سوم هم کمتر شد.

مطالعه فوق الذکر در میان مردم فنلاند انجام پذیرفت که رفتن به سونا در مقایسه با سایر ملیت هایی چون آمریکایی ها رواج بیشتری دارد. اگر شما هم علاقه زیادی به داشتن عمر طولانی تر دارید حتما به سونا بروید.

خلق و خو و وضعیت روحی بهتر 

2

افسردگی یکی از رایج ترین بیماری های روحی است که درمان کاملی تا کنون برای آن در نظر گرفته نشده. البته علم راهکارهایی را برای بهتر کردن نشانه های ناراحتی، خستگی و عدم امیدواری پیشنهاد می کند. شما اکنون می توانید رفتن به سونا را هم در فهرست آن موارد قرار دهید.

در مطالعه ای که در مجله پزشکی «سایکویوماتیک» به چاپ رسید، بیماران مبتلا به افسردگی نه چندان حاد با ۵ بار رفتن به سونا در طول هفته، پیشرفت های خوبی را در وضع روحی خود تجربه کردند.

بهبود وضعیت قلب

000

بر اساس نتایج مطالعات سایت JAMA دمای مابین ۱۵۸ تا ۱۹۴ در سونا می تواند به کارآیی بهتر قلب کمک کند. این دما باعث افزایش جریان خون در بدن شده و از بسیاری از بیماری های قلبی و سکته ها جلوگیری به عمل خواهد آورد.

همچنین بر اساس مطالعات انجام پذیرفته حس خوب حضور در سونا و احساس آسودگی و عدم استرس نیز می تواند برای قلب بسیار مفید باشد.

داشتن حافظه بهتر 

3

اینکه لحظاتی را در داخل سونا بنشینید و با خودتان خلوت و تفکر کنید می تواند باعث ریلکس شدن تان شود.

بر اساس مطالعات انجام شده که نتیجه آنها نیز در نشریه «اِیج اَند اِیجینگ» به چاپ رسید نشان داده شد، افرادی که حداقل، ۴ بار در هفته به سونا می روند، دو سوم کمتر از سایرین به درمان های بیماری های مربوط به حافظه از جمله «دیمنشیا» نیاز پیدا می کنند.

این روند به آن ترتیب است که وضعیت بهتر قلب سبب کارآیی بهتر مغز نیز خواهد شد.

تجربه داشتن حال بسیار خوب

4

اینکه بتوانید لحظاتی را در مکانی گرم و بدون در دست داشتن گوشی تلفن همراه، کامپیوتر و سایر وسایل الکترونیکی سپری کنید و در آنجا با خود خلوت کرده و یا با دیگران کمی مکالمه داشته باشید، می تواند بسیار برای تان مفید باشد.

البته این را هم باید در نظر داشته باشید که مدت زمان ۵ تا ۲۰ دقیقه برای این کار مناسب است و زمان بیشتر از آن نیز توصیه نمی شود. این کار سبب خواهد شد که در طول تمام روز حال روحی تان هم بهتر باشد و سرحال تر باشید.

بدست آورن اشتهای نرمال

5

آیا بسیار کم غذا می خورید؟ یا بسیار پرخور هستید؟ بر اساس نتیجه مطالعاتی که در «سایکوسوماتیک» به چاپ رسیده، رفتن به سونا می تواند میزان اشتهای شما را تنظیم کند.

در واقع زمانی که محققان به بررسی تاثیرات رفتن به سونا بر افسردگی می پرداختند، نتایج دیگری را نیز بدست آوردند. هورمون «گرِلین» که هورمون مرتبط با اشتهاست در طول سونا درمانی در وضعیت بسیار بهتری قرار می گیرد و اشتها را به خوبی تنظیم می کند.

راهی برای کاهش دردهای مزمن

6

اگرچه گرما و حرارت می توان برای کاهش درد یا آسیب دیدگی مفید باشد اما نتایج دیگری نیز از آن بدست آمده است.

دانشمندان ۴۶ بیمار را که به دلیل درد در بیمارستان بستری بودند به دو گروه تقسیم کردند، به هر دو گروه، برخی از تمرین های ذهنی آموخته شد اما از یکی از این گروه ها خواسته شد که هر روز در داخل سونا هم بنشینند.

پس از گذشت یک ماه، هر دو گروه وضعیت بهتری را احساس می کردند اما این پژوهش نشان داد گروهی که به سونا هم رفته بودند احساس روحی بهتری داشتند و درد کمتری را نیز احساس می کردند. همچنین آنها از وضعیت خود شکایت کمتری داشته و کمتر عصبانی بودند.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4375
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 173
  • بازدید امروز : 630
  • باردید دیروز : 976
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 630
  • بازدید ماه : 8,275
  • بازدید سال : 50,915
  • بازدید کلی : 1,775,505