loading...
آموزشی-تفریحی
sky بازدید : 108 یکشنبه 17 بهمن 1395 نظرات (0)

چگونه استخدام شویم؟

   


برای استخدام شدن تلاش زیادی لازم است. فرآیند استخدام شدن خیلی پیچیده نیست اما کارجویان زیادی هستند که ممکن است از استخدام شدن نا امید شوند و علی رغم تلاش زیاد برای پیگیری آگهی های استخدامی و فرستادن رزومه و مصاحبه های متعدد باز هم آنچه را که میخواهند پیدا نکنند. به گزارش گروه خبری بانکی دات آی آر اول از همه برای پیدا کردن کار باید خودتان را بشناسید. ظرفیت ها و توانایی های شما چقدر است؟ مسئولیت پذیری جوهره لازم برای کار جویان است. اهداف شما چیست؟ باید از کار کردن هدفی داشته باشید.

 


برای استخدام شدن و کار پیدا کردن در محیط های اداری مختلف قوانین یکی است اما شرایط همیشه یکی نیست و در اغلب اوقات این شرایط است که با روحیات یا خلقیات یا تجربیات شما سازگاری ندارد. چیزی که هر کارجو به آن نیاز دارد تحصیلات، مهارت، دانش و توانایی است. در طول زمان ممکن است طرز فکر شما از کار تغییر کند و خود را سازگارتر کنید چون کار جدی است و معمولا باید با یک یا دو آیتم از شرایط های کاری کنار بیایید مثل سختی کار یا ساعات کاری.

 


آنچه که مدیران در درجه ی اول برای استخدام کردن نیرو در نظر میگیرند مسائل اخلاقی است روحیه کاری بالا شرط مهمی است به طبع افراد با خلق و خوی متفاوت میتوانند در یک گروه با هم همکاری کنند به شرط داشتن روحیه کاری بالا. ویژگی های اخلاقی در افراد متفاوت است و گاهی این خصوصیات اخلاقی مانع استخدام شدن برخی افراد میشود البته شناخت از کارفرما و کارمند در مدت زمان کوتاه کامل نمیشود اما در همان وهله ی اول باید جنس و نوع کار را بسنجید تا بعدا دچار مشکل نشوید.


انگیزه ی بالای یک کارجو به او کمک میکند تا سریعتر از دیگران کار پیدا کند. هدف شما از کار درآمدزایی، سرگرمی، کسب تجربه یا مهارت هرچه که میخواهد باشد باید خود را در محیط جدید وفق بدهید همیشه همه چیز نباید باب میل ما باشد سخت گیری های زیاد از حد شما را از فرصت های کاری خوب دور نگه میدارد.


تصمیم عجولانه ی افراد از پاسخ مثبت یا منفی به کار بدون توجه به شرایط بعدا برای آنها مشکل ساز خواهد شد گاهی پس از رد کردن یک فرصت کاری تازه خوبی ها و مزیت های آن را کشف میکنید یا پس از پاسخ مثبت به کار تازه چالش ها و سختی های آن را درک میکنید.


مدیران اغلب با یک صحبت کوتاه میتوانند بخشی از خلق و خوی شما را درک کنند بنابراین آنها بهتر میتوانند ارزیابی کنند که شما مناسب چه کاری هستید یا چه پستی و وظیفه ای را بهتر میتوانید انجام دهید. گاهی پیش می آید که کار با تحصیلات و تجربیات شما سازگاری ندارد و شما باید از ابتدا شروع به یادگیری کنید در این جا علاقه شرط مهمی است که اگر وجود داشته باشد کار آغاز میشود. به همین دلیل است که اغلب در مصاحبه ها خیلی از افراد رد میشوند چون ارتباط کلامی و نوع کار در مصاحبه شفاف سازی میشود. آنچه که مهم است این است که شما نباید نا امید باشید چون نا امیدی همین انگیزه ی جست و جوی کار را از شما میگیرد و کمتر میل به کار پیدا میکنید.


ایده آل های افراد با یکدیگر متفاوت است و این ایده آل ها در زندگی حتما به کار هم مربوط میشود اما ایده آل در کار اندکی متفاوت است زیرا ما همیشه آنچه که کاملا مطلوب و مورد نظرمان باشد را بدست نمی آوریم بلکه با توجه به مهارت ها و توانایی هایمان کار پیدا میکنیم و پس از کسب تجربه کافی میتوانیم به ایده آلی که میخواستیم برسیم
ارزیابی از رفتار افراد در کار میتواند میزان پیشرفت آنها را تعیین کند هر چقدر که با حوصله تر و با انگیزه تر باشیم موفق تریم.

نگاه اغلب افراد به کار تکراری شدن ساعات کاری یا بیکاری در ساعات اداری و در نتیجه بی حوصلگی است. در نهایت اینکه همیشه خصوصیات اخلاقی مان را در نظر بگیریم اما شرایط کاری را نباید نادیده گرفت گاهی ممکن است برخی از شرایط با خلق و خو یا نوع و شیوه زندگی افراد متفاوت باشد اما نباید صرفا روی مسائل شخصی تمرکز کنیم چه بسا افرادی که در یک گروه کاری با یکدیگر همکاری دارند و از خصوصیات اخلاقی متفاوتی هم برخوردارند بنابراین سعی کنید آنچه را که میخواهید به دست آورید را با تلاش و انگیزه ی قوی پیگیری کنید تا به آن دست یابید.

 

sky بازدید : 143 یکشنبه 17 بهمن 1395 نظرات (0)

جدیدترین فرمول هاي استخدام شدن

اگر تا کنون شغل مورد نظر خود را پیدا نکردید، تنها یک دلیل دارد!!!….قوانین استخدام شدن را نمی دانیداستخدام شدن یک مسئله ساده است. ولی اگر فرمولی که حتی ساده ترین مسائل با آن حل می شود را بلد نباشیم چی؟ آن وقت ساده ترین مسائل هم برای ما تبدیل به مسائل “لاینحل خیام” می شود!
اگر تیز باشید تا کنون یک سوال در ذهن شما شکل گرفته است.

 

جدیدترین فرمول هاي استخدام شدن

پس اگر به دنبال کار هستید سه چیز را باید بدانید:
۱-  فرمول استخدام
۲-  زمان استفاده از این فرمول
۳-  چگونگی استفاده از این فرمول
توجه کنید، مهمتر از فرمول پنجگانه استخدام شدن این است که اولا این پنج مورد را درک کنیم و مهمتر از آن کی و چگونه استفاده کردن آن است!
***
دودوتا چهارتا!
فرمول استخدام خیلی ساده است. مهمترین قدم، دانستن اصل طلایی استخدام است.
فرمول استخدام شدن ساده است:
۱-  رزومه: قبل از اینکه کارفرما شما را ببیند از شما خوشش بیاید!
۲–  ظاهر: وقتی کارفرما شما را دید، از دیدن شما لذت ببرد.
۳-  حرف زدن: وقتی حرف های شما را شنید از شنیدن آن لذت ببرد.
۴-  القا: با تکنیک هایی که به شما یاد می دهیم کارفرما را به خود علاقمند کنید.
۵-  نباید ها: تو ذوق کارفرما نزنید! به عبارتی مثل یک لکه سیاه روی یک دیوار سفید به چشم نیایید.
حتما این جمله را در ابتدای بحث به یاد دارید. مهمتر از فرمول پنجگانه استخدام شدن این است که اولا این پنج مورد را درک کنیم. مهمتر از آن کی و چگونه استفاده کردن آن است!
پس قدم اول می شود درک فرمول استخدام شدن

***
در مغز کارفرما چیست؟
مسلما داخل جمجمه کارفرما هم مخ است! چرا این را گفتم؟ چون باید این نکته را درک کرد که کارفرما هم آدمیست مانند همه ی ما. با این تفاوت که دنبال چیزی است. آیا راز کارفرما را به شما گفتم؟ کارفرمایی که به دنبال استخدام کردن است دقیقا مثل فردی می ماند که دنبال خرید چیزی است. فرض کنید شما برای خرید یک دستگاه خنک کننده روانه ی فروشگاه ها هستید.

مبلغ دویست هزار تومان هم برای خرید آن کنار گذاشته اید. حال اینجا هنر فروشنده مطرح می شود! اولا باید دستگاهی که دنبال آن هستید را به شما نشان دهد، کمی راجع به آن هم به شما بگوید، مزیت های آن را برای شما بشمارد. راجع به گارانتی و اطمینان کار آن با شما صحبت کند.

بعد از آن راجع به امکانات فرعی آن حرف بزند. به عیارتی مخ شما را درست همانجور که مایلید شست و شو دهد. خدا را چه دیدید؟ اگر درست عمل کند شاید علاوه بر اینکه یک دستگاه خنک کننده به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان خریدید یک دستگاه آبمیوه گیری هم به شما فروخت!
حال بد نیست بدانیم در مغز کارفرما چه می گذرد؟!
قبل مصاحبه :
-قبل از اینکه شما وارد جلسه مصاحبه شوید، قبل از اینکه کسی رزومه شما را دیده باشد یا حتی تصوری از شما در ذهن داشته باشد، این حرف ها در ذهن کارفرما بارها و بارها مرور می شود. کاش این همان کارمندی باشد که می خواهم. کاش مثل قبلی ها نباشد! کاش گیج نباشد.

امیدوارم از این جوان های قرطی نباشد. کاش آدم پر رویی نباشد. نکند از این آدم هایی باشد که بدون توقف حرف می زند. نکند از آدم هایی باشد که فکر می کند که عقل کل است و همه را مثل گله گوسفند می داند! یعنی ممکن است که این همان فرد مورد نظر باشد تا من بتوانم با خیال راحت به بقیه کار ها برسم؟ واقعا از این مصاحبه های مزخرف خسته شدم… .
هنگام مصاحبه:
-همه فکر می کنند کارفرما کمین کرده تا کوچکترین سوتی شما را تو هوا بقاپد. اگر یک سری آدم عقده ای را کنار بگذاریم ۹۰ درصد کارفرمایان سوتی های کوچک شما را نادیده می گیرند. دلیل آن را می دانید؟ کارفرما دائم با خودش می گوید: “زود باش! یه چیزی نشان بده تا تو را استخدام کنم. دیگر سوتی نده!”
-اما چقدر وقت دارید تا خود را به کارفرما اثبات نمایید؟

۱ ساعت؟ ۲ ساعت؟ اگر راستش را بخواهید به جز یک سری مصاحبه های بسیار جدی شغلی که برای تعیین مسئول یک پست کلیدی سازمان است، در ۹۹ درصد مصاحبه در ۳-۴ دقیقه اول شما یا انتخاب شدید یا رد شدید. بعد از آن کارفرما در حال اتلاف وقت خود و شماست. درست دیدید. ۳-۴ دقیقه. در این ۳-۴ دقیقه شما آینده شما برای چندین سال مشخص می شود.
مصاحبه مثل کنکور است !
-دقت کنید مصاحبه دقیقا مثل کنکور می ماند…! شما روز ها وقت گذاشتید و برای کنکور آماده شده اید. برای هر سوال کمتر از دو دقیقه وقت دارید. در لحظه جواب دادن باید همه مطالب مرتبط با آن سوال را به خاطر بیاورید، فرمول ها، مسائل مشابه، نحوه حل و …. اما مصاحبه یک کنکور است.

یک کنکور تشریحی که در آن یک سوال مطرح می شود و برای آن ۳-۴ دقیقه به شما وقت می دهند و آن سوال این است: چرا من باید شما را استخدام کنم؟
-کدام را می پسندید؟ شخصی که اصطلاحا حرف در کله اش نمی رود یا فردی که انعطاف دارد؟ کارفرما اگر حس کند شما آدم خود رای یا یک کلامی هستید هر چقدر هم لایق باشید هیچوقت شما را استخدام نمی کند! اما اگر تقریبا نشان دهید که شخص مورد نظر هستید (حتی کمی از حداقلی که در ذهن وی است ضعیف تر)، ولی بداند که ایرادات کوچک شما قابل اصلاح است، شما را استخدام می کند و بعدها کمی تغییر در شما ایجاد می کند. انعطاف داشتن به معنی تزلزل یا ضعف شخصیتی نیست حتی بر عکس! یک هدیه است و نشان از هوش بالای شما دارد.

همانطور که می دانید در علم روانشناسی روز تعریف قدیم آی کیو عوض شده است و جای خود را به تعریف جدید داده است. آی کیو: “قدرت تطبیق با محیط اطراف”. پس اگر در امور خود انعطاف دارید و با محیط اطراف تطبیق پیدا می کنید، شما آی کیو بالایی دارید و روراست باشم، من خودم به دنبال استخدام فردی مثل شما هستم.
-پس یادتان باشد اگر سوتی وحشتناکی ندهیم ، در آن ۳-۴ دقیقه طبق فرمول استخدام شدن رفتار کنیم  و انعطافی پذیری خود را نشان دهیم کارفرما ما را استخدام می کند.
 نکاتی ر که باید قبل از مصاحبه رعایت کنيد
نیازی به داستان پردازی و بلند گویی نیست. چیزی که واضح است، ظاهر مناسب امتیاز مثبت است. اما جا دارد چندین نکته در رابطه با آن بگوییم. این نکات را چند بار بخوانید و آن را ملکه ذهن خود نمایید.

قبل از جلسه مصاحبه حتما دوش بگیرید. اینکار نه تنها باعث تمیزی شما می شود بلکه به اصطلاح روحتان را نیز جلا می دهد. یک نکته را از الان بدانید، اگر روز مصاحبه کوچکترین بوی عرقی بدهید به شما قول می دهم استخدام نمی شوید!

یه نکته هم به افراد تنبل می گویم، بوی عرق با اسپری یا عطر و اودکلن از بین نمی رود، فقط با آن ترکیب می شود و باور کنید اگر به فردی مثل من برخورد کنید که شامه ی تیزی دارد هر کاری می کند که جلسه تمام شود!
حتما دستشویی بروید، در غیر این صورت به طور معمول این امر موجب افزایش استرس در جلسه می شود. آقایان حتما ناخن های خود را کوتاه نمایند و خانم ها هم حتما آن را تمیز نمایند.
چند نکته برای آقایان:

حتما موهای اضافی گوش و بینی خود را اصلاح نمایید. هیچ تصوری ندارید یک مسئله به این کوچکی چه تاثیری در نتیجه دارد. به طور کلی در نگاه اول به یک مرد، مغز  به صورت نا خودآگاه ، ۷ مکان را بررسی می نماید. دو نقطه که از آن ۷ تا گوش و بینی هستند.

قبل از جلسه مصاحبه حتما آرایشگاه رفته باشید یا اگر موهایتان به اندازه کافی بلند نشده حتما از کسی بخواهید که پشت گردنتان را تمیز کند. در مورد صورتتان، اگر کل صورت را اصلاح می کنید و پوست صورتتان حساس است طوری که نمی توانید هرروز اصلاح کنید، جوری برنامه ریزی کنید که حتما روز مصاحبه اصلاح کنید تا به عبارتی روز مصاحبه بدرخشید.

اگر ته ریش دارید حتما روز مصاحبه آن را ماشین کنید. حتی اگر دیروز اینکار را انجام داده اید، امروز دوباره تکرار کنید. اگر ریش یا سبیل دارید هم حتما آن را مرتب کنید.
حالا نوبت خانم هاست:

تنها مطلب خاص خانم ها این است که در حد معمول آرایش کنید. آرایش در حد معمول بسیار زیباست. آرایش زیاد اگر در همان دقایق اول تو ذوق کارفرما نزده باشد حداقل پیامد آن این است که باعث می شود کارفرما بیشتر از آن که به توانایی یا سابقه شما بپردازد به تحلیل ظاهر شما بپردازد و در پایان جلسه هم می گوید : “از دیدن شما خوشحال شدم” و در واقع راست می گوید.

از دیدن شما خوشحال شده است ولی از مصاحبه با شما چطور؟ در نهایت اگر برای وی توانایی کارجو مهم باشد (که در رابطه با شما نتوانست آن توانایی ها را بررسی کند) یا با دید به قضیه نگاه کند که ظاهر شما حواس وی را پرت کرده است و این قضیه ممکن است باعث افت کارایی سایر کارمندان هم بشود، متاسفانه شما پیشاپیش در طول جلسه، همان موقع که با کارفرما صحبت می کردید و او نیز با دقت گوش می داد، رد شدید! پس راحت بگویم، اگر در مقابل کارفرمایی هستید که کارش و محیط شرکت برایش در اولویت است به شما پیشنهاد می کنم با ظاهری آراسته و با آرایشی معمول برای مصاحبه بروید. درمورد کارفرمایی که کارش در اولویت دوم است بحث طبیعتا فرق می کند!

sky بازدید : 134 یکشنبه 17 بهمن 1395 نظرات (0)

۳۷ هزار رشته قنات در کشور وجود دارداعتبار-۳۰۰-میلیارد-ریالی-برای-مرمت-قنات‌های-جهانی-ایران

معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: با ثبت جهانی ۱۱ قنات ایرانی، ۳۰۰ میلیارد ریال ردیف بودجه از سوی سازمان جهانی یونسکو برای مرمت و ساخت زیرساخت‌های این قنوات در نظر گرفته شده و برای سال آینده نیز بودجه‌ای مخصوص این قنوات پیش‌بینی شده است.

به گزارش ایسنا، محمدحسن طالبیان اظهار کرد: یکی از اقداماتی که امسال توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور انجام شد، ثبت جهانی قنات‌های ایران است. قنات‌های ایران حاصل دست‌رنج اجداد ما در سراسر کشور و با توجه به این‌که بیشتر قنوات کشور در مکان‌های بیابانی ایجاد شده، ساختار و تکنولوژی پیچیده و ویژه‌ای دارد. بنابراین نوع مهندسی قنوات، کارشناسان یونسکو را در ثبت جهانی این آثار متقاعد کرد.

او با بیان این‌که در حال حاضر ۳۷ هزار رشته قنات در کشور وجود دارد، بیان کرد: فقط ۱۱ رشته قنات به‌صورت مشترک و در قالب قنات‌های ایرانی ثبت جهانی شده که محور ثبت جهانی این ۱۱ رشته قنات، با قنات قصبه گناباد بود، چراکه این قنات مهندسی‌ترین قنات جهان است و از لحاظ قدمت نیز ناصرخسرو در سفرنامه خود به قنات قصبه اشاره کرده است.

معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفت: قنات قصبه گناباد به‌عنوان مادر قنات‌های ایران یکی از پدیده‌های خارق‌العاده است که توسط نیاکان ما خلق شده است.

وی با بیان این‌که ایران یکی از چهار تمدن جهان را دارد، ادامه داد: مردم ایران باید از قنات‌های ایران دیدن کنند، زیرا یونسکو قنات‌های ایران را یک خلق شگرف در جهان می‌داند، بنابراین نام گناباد بر فراز قله جهانی قرار دارد. برای گردشگر جهانی دیدن قنات تنها حائز اهمیت نیست، بلکه آن‌ها برای مشاهده کل آثار تاریخی به این شهرستان سفر می‌کنند.

او تاکید کرد: باید شرایط دیدن قنات برای گردشگران فراهم شود، اما این بازدید نباید به‌گونه‌ای باشد که به این اثر جهانی آسیبی برسد.

معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به این‌که مطالعات اولیه برای ایجاد زیرساخت گردشگری قنات‌های ایرانی به یونسکو ارسال شده است، افزود: با توجه به عظمت مهندسی در قنات قصبه گناباد در سه‌ماه آینده، طرح مطالعاتی جامع برای این قنات تهیه و به یونسکو ارسال می‌شود.

sky بازدید : 151 یکشنبه 17 بهمن 1395 نظرات (0)

نشانه های عدم تعادل روانی همسر

نشانه-های-عدم-تعادل-روانی-همسر

زمانی که دو نفر با هم پیمان زناشویی می‌بندند در حقیقت به این معناست که تصمیم می‌گیرند در برابر تمام مشکلات و سختی‌ها و همچنین در شرایط آرام و لذت‌بخش همراه هم باشند. حال در این بحث این سؤال مطرح می‌شود: اگر در دوران عقد متوجه شدید همسرتان تعادل روحی و روانی ندارد چه باید بکنید؟


در وهله اول قبل از ازدواج باید حتماً از خدمات مشاوره استفاده کنید تا به خصوصیات شخصیتی و سلامت روحی و روانی یکدیگر آشنا و مطمئن شوید. حال اگر بعد از عقد متوجه شدید همسر شما دچار چنین مشکلی هست، در چنین شرایطی همراه و یاور او باشید. تشخیص این‌که همسر شما عدم تعادل روحی دارد توسط خودتان کار مشکلی است و بیشتر حالت حدس و گمان دارد. با توجه به این‌که شما علم و آگاهی کاملی راجع به تشخیص عدم تعادل روحی و روانی ندارید نمی‌توانید به طور قطع یقین نظری راجع به همسرتان بدهید. شما فقط در این شرایط می‌توانید با توجه و محبت خود یاری‌رسان همسرتان باشید. برخی باورهای غلط در رابطه با این شرایط وجود دارد که این‌گونه افراد قابل درمان و بهبود نیستند، در حالی‌که می‌توان با روش‌های درمانی معتبر و توجه و مراقبت، به آنها کمک مؤثری کرد. به خاطر داشته باشید ممکن است شرایط دشوار باشد، اما امکان درمان همسرتان را نادیده نگیرید. جدایی و ترک همسر زمانی پیشنهاد می‌شود که این عدم تعادل روحی و روانی حاد و فقط قابل کنترل با دارو و روان‌درمانی باشد و امکان بهبود نباشد که این شرایط بسیار محدود است.

نشانه‌های آن
عدم تعادل روحی و روانی علائم و نشانگانی دارد، برخی از این نشانگان عبارتند از:
- سوءظن شدید و شکاک بودن همسرتان، به طوری که شمارا از روند عادی زندگی و ارتباطات سالم دور کند.
- گوشه‌گیر و انزواطلب باشد.
- تغییر خلق و خو به طوری که همسرتان غیرقابل پیش‌بینی باشند و هر لحظه یک حال و هوایی داشته باشد. خلق و خوی او به سرعت تغییر کند و احساسات متضاد را مانند خشم و محبت، در فاصلة بسیار کوتاه از یکدیگر نشان دهد.
- خشونت و پرخاشگری‌اش را نتواند کنترل کند.
- در روابط جنسی مشکل داشته باشد.
- سازگاری‌اش با شرایط، بسیار پایین باشد.
- وسواس فکری و عملی داشته باشد. وسواس عملی مانند رعایت بیش از حد بهداشت و وسواس فکری مانند چندین بار کنترل کردن گاز منزل هنگام خروج و...


اما زمانی که با این نشانه‌ها در همسرتان مواجه شدید مستقیماً به او برچسب نزنید، یعنی شرایط او را با عنوان خاصی خطاب نکنید که موجب رنجشش شود و از اقدام برای درمان خودداری کند. اختلال به وجود آمده در ارتباطات‌تان را فقط متوجه همسرتان ندانید و او را مقصر جلوه ندهید. به او اطمینان خاطر بدهید این مشکل برای هرکسی ممکن است پیش بیاید و حل‌شدنی است. همچنین به همسرتان بگویید این مشکلات از میزان علاقه و محبت شما نسبت به او کم نمی‌کند وکنار او خواهید ماند. با اطمینان خاطر دادن شما به همسرتان، شرایط را برای بهبود و رفع این نشانه‌ها مهیا می‌کند. همسر شما در این شرایط بیش از هر زمان دیگری احتیاج به مراقبت و توجه شما دارد. بودن شما در کنار او، امیدی است برای بهبود کامل همسرتان.

کلام پایانی
این نشانه‌ها فقط با نظر یک متخصص قطعی می‌شود، بنابراین زمانی که با این نشانه‌ها مواجه شدید حتماً به متخصص مراجعه کنید.

sky بازدید : 240 یکشنبه 17 بهمن 1395 نظرات (0)

ناگفته های جالب غسال محمد رضا پهلوی و روایتش از مراسم کفن و دفن شاه ناگفته-های-جالب-غسال-محمد-رضا-پهلوی-و-روایتش-از-مراسم-کفن-و-دفن-شاه-

محمدرضا پهلوی روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۱ سالگی در بیمارستان معادی قاهره بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت‌. دو روز بعد جنازه اش در مسجد الرفاعی قاهره، پس از تشییع به خاک سپرده شد.

محمدرضا پهلوی روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۱ سالگی در بیمارستان معادی قاهره بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت‌. دو روز بعد جنازه وی در مسجد الرفاعی قاهره، پس از تشییع به خاک سپرده شد. آنکه بر جنازه شاه نماز خواند، سید طالب الرفاعی روحانی شیعه عراقی بود.

 

الرفاعی، زاده ۱۹۳۱ در روستای الرفاعی در جنوب شهر ناصریه عراق، از تحصیلکردگان حوزه علمیه نجف اشرف و از نزدیکان آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر است. او در روند فعالیت‌های سیاسی روحانیون شیعه‌ در نجف اشرف و تأسیس حزب الدعوه حضوری فعال و تأثیرگذار داشت. در ۱۹۶۹ به نمایندگی از مرحوم آیت‌الله سیدمحسن حکیم مرجع وقت شیعیان، به قاهره رفت و سال‌ها در آن شهر رهبری شیعیان را بر عهده داشت. وی هم‌ اکنون در ایالات متحده زندگی می‌کند.

 

او در کتاب «امالی السید طالب الرفاعی» خاطرات خود درباره فعالیت‌های سیاسی و روابطش با برخی بزرگان حوزه‌های علمیه نجف اشرف و قم را برای «رشید الخیون» نویسنده و روزنامه‌نگار مشهور عراقی، بازگو کرده که بخشی از آن که درباره اقامه نماز بر جنازه شاه ایران بود را نقل کرده است:

 

از سید الرفاعی خواستم که درباره جزئیات نماز خواندنش بر جنازه شاه توضیح دهد؛ اینکه چگونه از او خواسته شد که بر آن جنازه غیرعادی نماز بخواند؟ گفت: وقتی شاه در قاهره فوت کرد، مهمان محمد انور سادات، رئیس‌جمهور مصر بود. ماه رمضان بود، نیمه ماه، شاید چهاردهم، سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۹). آن روز مرا به دیدار وزیر اوقاف مصر زکریا البری فراخواندند که به من گفت با هواپیمای رئیس‌جمهور آمده‌ام اینجا تا بگویم فردا نماز میت را شما می‌خوانید. برای اینکه از مسئولیت فرار کنم پرسیدم این‌ را رئیس‌جمهور خواسته؟ گفت بله، او مرا سراغ شما فرستاده و وقتی جوابت را بگیرم با هواپیمای او برخواهم گشت. ببینید چه می‌کنید.

 

گفتم: آقای شیخ زکریا، چه لزومی دارد طالب الرفاعی نماز را بخواند؟ شیخ الازهر و مفتی مصر هم هستند و می‌توانند بخوانند. چرا باید بین شیعه و سنی تفرقه بیندازیم؟ رو به من کرد و به عادت مصری‌ها که ما را شیخ می‌خوانند، گفت: یا شیخ! من یک پیغام از رئیس‌جمهور آورده‌ام و جوابش بله یا نه است. با من وارد بحث نشو. اینکه گفتی هیچ ربطی به پیغام من ندارد! گفتم: به آقای رئیس‌جمهور بگو سید طالب الرفاعی نماز را می‌خواند. چون دیدم جایی برای رد کردن درخواست رئیس‌جمهور نیست. او همچنین از من خواست که برایشان توضیح دهم که در مذهب شیعیان چه چیزهایی برای دفن میت لازم است.

 

به خانه رفتم و تا سحر بیدار ماندم. گفتم که ماه رمضان بود. سحری‌ام را خوردم و خواستم برای نماز صبح آماده شوم که دیدم ماشین‌ها جلوی خانه‌ام جمع شدند. خانمم صدا زد که آماده شو، آمدند. گروهی از کارمندان و افسران نظامی با لباس نظامی‌شان وارد خانه شدند. گفتم: خوش آمدید. نماز را بخوانیم و برویم. گفتند: نه، نماز را جای دیگر می‌خوانیم. آماده شو برویم. خلاصه بی‌آنکه خوابیده باشم، مستقیم به بیمارستان معادی رفتیم، وضو داشتم، داشت آفتاب طلوع می‌کرد و نمازم را در باغچه بیمارستان خواندم. بعد رفتم داخل و جنازه شاه را گذاشتند روبه‌رویم. از عکس‌ها می‌شناختمش. جنازه کاملا سالم بود و انگار خواب بود. بعد کلی پارچه آوردند، گفتم این همه لازم نیست و اندازه کفن را برایشان توضیح دادم و همان جا ناظر بودم تا درست و بر اساس موازین شرعی کفنش کنند. همه مراسم غسل و تکفین زیر نظر من انجام شد و او را در تابوت گذاشتند.

 

آن وقت گفتم: مأموریت من تمام شد. کار دیگری هم دارید؟ گفتند: بله. سوار شو. با ماشین ما را بردند به کاخ زین‌العابدین که کاخ رئیس‌جمهور بود و قبل‌تر ملک فاروق در آن سکونت داشت. آفتاب داشت می‌زد بالا و احساس کردم دستور دارند مرا نگه دارند و سادات به خانواده شاه وعده داده که نماز بر اساس فقه شیعه بر شاه خوانده شود. این درخواست خود خانواده او بود و فرح، همسر شاه، تأکید داشت که نماز بر اساس مذهب شیعه خوانده شود.

 

به شدت خوابم می‌آمد. شب را نخوابیده بودم و صبح زود رفته بودیم بیمارستان. آنجا شیخ اوس الانصاری را دیدم. او از تحصیلکرده‌های الازهر بود، اما آن روز لباس شخصی تنش بود. از قبل با هم آشنا بودیم. پرسید: اینجا چه می‌کنی؟ گفتم قصه از این قرار است. محمد تیمور، پسر تیمور پاشا، یکی از نویسندگان و ادبای مهم مصر، او را همراهی می‌کرد و از مسئولان برگزاری مراسم بود. گفتم به محمد تیمور بگو که مرا ببرد به جایی که قرار است نماز خوانده شود. از من خواسته شده که نماز بخوانم، نه اینکه تشییع کنم. این را برای آن گفتم که از زیر بار تشییع در بروم، چون هم خسته بودم هم نمی‌خواستم همه دوربین‌های شبکه‌هایی که مراسم را مستقیم پخش می‌کردند روی عمامه‌ام زوم شود!

 

او درخواستم را پذیرفت و دستور داد یک جیپ نظامی آماده کردند و مرا بردند به مسجد الرفاعی. مقبره سلطنتی آنجاست. قرار بود نماز میت آنجا خوانده و همان جا دفن شود. وقتی رسیدم نشستم روی یک مبل که با بقیه فرق داشت و از همه شیک‌تر بود. محمد تیمور که رئیس تشریفات بود، یکی را فرستاد و گفت که روی یک مبل دیگر بنشین، این جای رئیس‌جمهور است. گفتم هر وقت رئیس‌جمهور آمد بلند می‌شوم. دهانشان بسته شد و ولم کردند.

 

چند ساعتی گذشت و مدام خبرنگاران می‌آمدند و چیزهایی می‌پرسیدند و به هیچ کدامشان جواب نمی‌دادم. انگار لال شده باشم. ظهر بود که مارش تشییع نظامی را شنیدم. جنازه را آورده بودند و در رأس تشییع‌کنندگان شخص رئیس‌جمهور، انور سادات، بود. فوری از جایش بلند شدم. آمد و مرا بغل کرد. گفتم: من روزه‌ام و خیلی خسته شدم، می‌شود ۱۰ دقیقه استراحت کنم تا مراسم تشییع تمام شود؟ صدا زد: آقا را ببرید داخل مسجد. فوری آمدند و دورم را گرفتند و انگار روی دستشان بردند داخل مسجد.

 

هیات رسمی تشییع‌کنندگان وارد شبستان مسجد شد. انور سادات بود، نیکسون رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده بود، پادشاه سابق یونان بود. من یک گوشه به دیوار تکیه داده بودم و از جایم بلند نشدم. تعداد زیادی از مسئولان ایرانی زمان شاه هم بودند. دیدم انور سادات از اطرافیانش پرسید: نماز را چه کسی می‌خواند؟ مرا نشانش دادند. نگاهی به من انداخت و گفت: آقا بفرمایید برای نماز.

 

چند کلمه فارسی بلد بودم. رسم است که از خانواده متوفا برای نماز خواندن اجازه می‌گیرند. من از پسر بزرگ‌ترش اجازه گرفتم اما انور سادات که کنار او ایستاده بود به خود گرفت و با چند کلمه فارسی که بلد بود، گفت: بفرمایید آقا. به پسر شاه تسلیت گفتم. گفتم: پسر فلان و بهمان و از‌ همان حرف‌هایی که در تسلیت معمول است.

 

ایستادم برای نماز. می‌دانید که نماز میت شیعیان پنج تکبیر دارد، تکبیر اول: شهادتین؛ تکبیر دوم: صلوات بر محمد و آل محمد؛ تکبیر سوم: دعا برای مؤمنان؛ تکبیر چهارم: دعا برای خود میت است، ماندم چه بگویم! بعد از کمی کلنجار رفتن با خودم این‌طور گفتم: خداوندا، اینکه در برابر توست بنده تو و پسر بنده تو و پسر کنیز توست. او از ملک و سلطنت خویش بیرون شد و اکنون نیازمند و اسیر توست. اگر با او چنان‌ کنی که شایسته اوست، وی شایسته آن است و گر چنان کنی که شایسته توست تو اهل بخشایش و مغفرتی. الله اکبر و تکبیر پنجم هم که ساده است: یک فاتحه.

 

بعد وارد سرداب شدم تا بر روند دفن کردنش نظارت داشته باشم. دوربین به دست‌ها هم خواستند پایین بیایند اما انور سادات به من لطف کرد و گفت که به احترام میت ورود خبرنگاران به داخل سرداب قبر ممنوع است. آنجا به شاه طبق فقه شیعه تلقین خواندم. بسیاری از عمامه به سرهای سنی هم در مراسم نماز حضور داشتند.

 

کار دفن تمام شد و آمدم بیرون. برخی از ایرانی‌ها آمدند و با من سلام و علیک کردند، هر چند احساس کردم بعضی‌شان از دعایی که در نماز خوانده‌ام خوششان نیامده است و چپ چپ نگاهم می‌کردند. شنیدم یکی‌شان گفت: «این را خمینی فرستاده است!»

 

پسر بزرگ‌تر شاه که در زمان سلطنت پدرش ولیعهد بود، هم آمد و به من سلام کرد، بعد هم زاهدی، پسر ژنرال زاهدی که داماد شاه بود، آمد. بعد از آن، خبر همه جا پخش شد و به خصوص واکنش شیعیان علیه من شدید بود؛ به‌ویژه آنهایی که هوادار انقلاب بودند مواضعی علیه من گرفتند اما اعتنایی به آنها نکردم چون به وظیفه شرعی‌ام عمل کرده بودم.

تعداد صفحات : 875

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4375
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 224
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 363
  • آی پی دیروز : 109
  • بازدید امروز : 1,488
  • باردید دیروز : 264
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 3,372
  • بازدید ماه : 3,372
  • بازدید سال : 69,738
  • بازدید کلی : 1,794,328